۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

سراب پیروزی اصولگرایان تندرو

تصور لبخند پیروزی و احساس غرور از شکست و عقب نشینی اصلاح طلبان به دنبال بیانات اخیر آقای کروبی، بر چهره اصولگرایان تندرو خیلی امر بعیدی به نظر نمی رسد. به رسمیت شناختن دولت دهم و پذیرش نتیجه انتخابات 22 خرداد از جانب کروبی به تعبیری حلقه پذیرش و به رسمیت شناختن این دولت و به تبع آن، پذیرش نتیجه انتخابات 22 خرداد را کامل می کند. ابتدا میرحسین موسوی در بیانیه هفدهم اش بعد از حوادث عاشورا از مواضع قبلی اش عقب نشینی کرد و انتخابات دهم را به رسمیت شناخت. کم و بیش همزمان با ایشان آقای خاتمی نیز در مکتوبی خطاب به رهبری، دولت و انتخابات را به رسمیت شناخت و برداشتن این گام از سوی آقای کروبی حلقه را کامل کرد. اصولگرایان، امروز و پس از گذشت هفت ماه پس از 22 خرداد، می توانند به درستی ادعا کنند که حریف بالاخره شکست را پذیرفت. اصلاح طلبان که دیگر راه به جایی نداشتند و دیگر کاری از دست شان برنمی آمد، لاعلاج شکست را پذیرفتند و تسلیم شدند. همان شب دو تن از آنان در رادیوگفت وگو حاضر شدند و هیجان زده و خوشحال خواهان «توبه سران فتنه» شده و گفتند پس از درخواست توبه، ممکن است سران نظام و مردم آنها را ببخشند. در حالی که یکی دیگر از آنان تلفنی می گفت «نه، توبه آنان مقبول نیست زیرا اتمام حجت با آنان مدت ها بود که به پایان رسیده بود اما آنان همچنان بر مواضع شان عناد می ورزیدند و حاضر به پذیرش حق و اراده ملت نبودند. بنابراین به رغم اعتراف به شکست و در خطا بودن، قوه قضائیه باید آنان را به سزای اعمال شان برساند.البته از برخی از چهره های جوان، کم تجربه اما پرمدعا و تندرو جناح راست به جز این دست مطالب انتظار دیگری نمی توان داشت. اتفاقاً اگر راست افراطی اندکی تامل و تعمق می کرد و اصراری بر پذیرش یا عدم پذیرش «توبه» اصلاح طلبان نمی ورزید و تاکیدی هم نمی کرد که اصلاح طلبان یا به تعبیر خودشان «سران فتنه» حکماً باید محاکمه شوند و به جای کشیدن خط و نشان، طوری به فکر فرو می رفت، شاید متوجه می شد که اتفاقاً به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد و نتایج انتخابات 22 خرداد از سوی اصلاح طلبان اگرچه برای آنان پیروزی محسوب می شود اما در بلندمدت اتفاقاً خیلی هم آنان پیروز نشده اند. اصولگرایان تندرو امروز البته از عقب نشینی اصلاح طلبان و اذعان آنان به نوعی شکست به وجد آمده و بهره برداری زیادی از آن خواهند کرد اما غافل هستند که آب ها که از آسیاب بریزد و جشن شادمانی آنان که به پایان برسد، آن وقت درخواهند یافت که اتفاقاً بالا بردن پرچم سفید از سوی اصلاح طلبان خیلی هم به سود اصولگرایان تمام نشده. اما چرا چنین است و چرا عقب نشینی، اعتراف و اذعان به شکست یا هر نام دیگری که روی موضع گیری های اخیر موسوی، خاتمی و کروبی بگذاریم، در بلندمدت به زیان اصولگرایان افراطی تمام خواهد شد؟راست افراطی از پشت 22 خرداد هر کس را که با عملکرد و سیاست هایش مخالفت کرد و زبان به انتقاد گشود، هر کس را که نتایج انتخابات را نپذیرفت و در نتیجه دولت دهم را به رسمیت نشناخت، متهم به «فتنه گری» و دست داشتن در «فتنه» کرد و هر کس را هم که حاضر نشد «فتنه» و «فتنه گران» را محکوم کند، شریک جرم فتنه گران اعلام کرد. هر اعتراضی را به پای «فتنه گران» و «سران فتنه» نوشت و هر که گفت بالای چشم افراطیون و تندروهای جناح راست و عملکردشان ابرویی است را متهم به بیگانگان کرد. به رسمیت شناخته نشدن نتایج انتخابات 22 خرداد و بالطبع به رسمیت نشناختن دولت دهم از جانب رهبران اصلاح طلب همچون چماقی در دست اصولگرایان تندرو بود تا نه تنها راه مصالحه و آشتی را نپیموده بلکه هر تظاهرات و راهپیمایی اعتراضی را به اصلاح طلبان و «سران فتنه» نسبت دهند.این مرافعه سبب شده بود اصولگرایان تندرو هیچ توجهی به بسیاری از حوادث تلخ 22 خرداد به بعد نکرده و عملاً از خود در قبال آنان سلب مسوولیت کنند. هر حادثه هولناک و جانگدازی که از 22 خرداد به این سو در کشور اتفاق افتاد، اصولگرایان تندرو به جای بررسی و پاسخگو بودن در قبال آن یکسره همان ادبیات تکراری را تکرار کردند مبنی بر اینکه پای «سران فتنه»، «بیگانگان» و «دشمنان» اسلام و انقلاب و نظام در کار است. اما با به رسمیت شناخته شدن نتیجه انتخابات و پیروزی احمدی نژاد فرش متهم کردن اصلاح طلبان به فتنه گری از زیر پای راست افراطی کشیده خواهد شد و آنان دیگر نمی توانند بگویند اصلاح طلبان دولت، نظام و حاکمیت را به رسمیت نمی شناسند و در نتیجه «فتنه گر» «متمرد»، «باغی»، «یاغی» و «طاغی»اند و از زیر بار پذیرش مسوولیت بسیاری از خلاف ها، تجاوزات و تخطی ها از قانون شانه خالی کرده و صرفاً اصلاح طلبان را مقصر و مسبب دانسته و دست آخر هم فریاد برآورند که «چرا سران فتنه دستگیر و محاکمه نمی شوند؟»با به رسمیت شناخته شدن دولت از سوی میرحسین موسوی، خاتمی و حالا کروبی، راست افراطی دیگر نمی تواند به سیاست سلب مسوولیت از خود ادامه دهد. توپ پذیرش بسیاری از مسائل، دشواری ها و سوءمدیریت ها از حالا به بعد می افتد زمین اصولگرایان تندرو و آنان دیگر نمی توانند با قیل و قال، با هو و جنجال و با داد و فریاد و سر دادن فریاد «آی فتنه»، «آی فتنه»، از خود سلب مسوولیت کرده و انگشت اتهام را به سوی «سران فتنه» بگیرند و آنان را مقصر قلمداد کنند. موسوی، خاتمی و کروبی از حالا به بعد از هیبت «سران فتنه» و «سران برانداز و براندازی» (به زعم اصولگرایان تندرو) به در می آیند و تبدیل می شوند به مخالفان و منتقدان یا اپوزیسیون درون نظام. اگرچه هیچ یک از آنان و هیچ یک از اصلاح طلبان دیگری که ماه هاست در زندان اند و برخی از آنان به حبس های شش سال و هشت سال و بالاتر محکوم شده اند، سودای براندازی نداشتند و اساساً مقوله براندازی نظام به مخیله شان هرگز خطور نکرده بود اما مادام که آنان دولت دهم را به رسمیت نمی شناختند از جانب اصولگرایان تندرو در مظان این اتهام قرار می گرفتند اما با به رسمیت شناختن دولت دهم و نتیجه انتخابات 22 خرداد، تندروها دیگر نمی توانند چنین اتهامی به آنان وارد ساخته و در پشت این اتهام سنگر گرفته و در نتیجه از پذیرش عملکردشان و قبول مسوولیت کارهایشان ظرف هفت ماه گذشته سر باز زنند. آنان دیگر نمی توانند با به راه انداختن سروصدا و اینکه جمعی می خواهند نظام را سرنگون کنند، در قبال اتفاقاتی همچون کوی دانشگاه، کشته شدن مردم در نتیجه تیراندازی در راهپیمایی ها، محکومیت های سنگین و بازداشت های بی در و پیکر، کهریزک، بستن روزنامه ها، محروم ساختن دانشجویان و سایر مسائل دیگری که ظرف هفت ماه گذشته در کشور اتفاق افتاده همچنان سکوت کرده یا از کنار آنها بی تفاوت بگذرند کانه آن اتفاقات در کشور دیگری صورت گرفته است. رهبران اصلاح طلب ممکن است با به رسمیت شناختن دولت دهم و انتخابات مورد انتقاد بسیاری از سبزهای رادیکال و تندرو قرار گیرند، اما نباید فراموش کرد که این شناسایی سبب خواهد شد دولت دهم از هیبت موجود سیاسی که عده یی قصد براندازی آن را دارند دیگر خارج شود و در جایگاه یک موجود سیاسی مسوول قرار گیرد. در جایگاهی قرار خواهد گرفت که مجبور است در قبال بسیاری از مسائل کشور، از تورم کمرشکن گرفته تا گرانی، بحران مالی بانک ها، ورشکستگی بسیاری از واحدهای تجاری، صنایع دولتی، تا بیکاری و بالا رفتن بسیاری از شاخصه های ناهنجاری های اجتماعی پاسخگو باشد

«صادق زیبا کلام»
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر